ای خالق زیبایی ها ..


ای خالق مهربان مرا وسیله صلح و آشتی خود قرار ده تا انجا که ،

 

 

 

نفرت است حامل عشق

 

 

 

جایی که انفاق است حامل یک رنگی ،

 

 

 

جایی که خطا کاری و بدی است حامل گذشت ،

 

 

 

جایی که نا امیدی است حامل امید ،

 

 

 

در جایی که غم است حامل شادی باشم

 

 

 

                                                         پروردگارا

 

 

 

کمک کن تا به جای تسلی خواهی

 

 

 

                                                 تسلی دهم

 

 

 

به جای درک شدن

 

 

 

                                                   درک کنم  

 

 

 

زیرا پیدا کردن درگروگم شدن است

 

 

 

با بخشیدن دیگران 

 

 

 

                                         بخشیده میشویم

 

 

 

و در مرگ حیات جاودان

 

 

 

پیدا میکنیم            

 

 

                                        آمیین                                                                                             

                       



نظرات شما عزیزان:

ali-2580
ساعت18:26---23 بهمن 1394
دکترشریعتی:
زن اگرپرنده آفریده میشد،
حتما "طاووس"بود.
اگرچهار پا بود،
حتما "آهو"بود.
اگرحشره بود،
حتما "پروانه"بود.
او انسان آفریده شد،
تا خواهر و مادر باشد و عشق...
زن چنان بزرگ است که اشرف موجودات خداست.
تا حدی که یک گل، او را راضی میکند،
و یک کلمه، او را به کشتن میدهد.
پس ای مرد، مواظب باش،
زن ازسمت چـــپ، نزدیک به قلبت ساخته شده، تا او را درقلبت جا دهی.
شگفت انگیز است!
زن درکودکی درهای برکت را به روی پدرش میگشاید،
درجوانی دین شوهرش را کامل میکند،
و هنگامی که مادرمیشود، بهشت زیر پای اوست.
قدرش را بدانیم...
"تقدیم به تمام بانوان ایران زمین"


Orhan
ساعت16:30---8 دی 1394

اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست !

سلام دوست عزیز سایت بسیار خوبی داری!خواستم بگم خوشحال میشم که به منم سر بزنی یا حق


بهنام
ساعت16:06---8 دی 1394
بـــرای فـــرامـوش کــردنــَـت ، هـَــر شــَـب آرزوی آلـزایـمـــر مـی کنـــَـم …

خــوش بــه حــالِ تـو …
کــه وقتــی ” او ” آمـــد .. بـدونِ هـیـــچ دردِ ســَــری ،
فـــرامــوشـــَـــــم کـــَــردی …!!

.

.

.

امروز روز آخر است..
فراموشت میکنم!
دیروز هم روز آخر بود ..
هر روز من
به بهت زدگی می گذرد..
من هر روز فراموشت می کنم..
اما چه فایده که با هر طلوع خورشید
دوباره تمام من میشوی…
مرگ هم تو را از خاطرات و ذهن من پاک نخواهد کرد..


I̅c̅є̅ gιяℓ
ساعت21:39---24 آذر 1394
سلام وبت خیلی قشنگه ب منم سر بزن تبادل موافق بودی خبربده مرسی

قدیمی ها
ساعت17:38---24 آذر 1394
عجب وبلاگ توپی

ali-2580
ساعت18:38---19 آذر 1394
تو بارون که رفتی
شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته
رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم
توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون
تو کوچه می باره
دلم غصه داره
دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه

یه شب زیر بارون
که چشمم به راهه
می بینم که کوچه
پر نور ماهه
تو ماه منی که
تو بارون رسیدی
امید منی تو
شب نا امیدی


ali-2580
ساعت15:25---19 آذر 1394
عشق یعنی همین که هستم
عشق یعنی همین که هستی
عشق همین که باشی
همین که باشم
عشق همین ک پای تو هستم
همین که پای هم هستیم
عشق یعنی تو من داد بزنم
دوست دارم
دوست دارم


ali-2580
ساعت15:20---19 آذر 1394
از حقیقت های تلخ خسته ام
یک دروغ شیرین بگو

بگو "دوستت دارم"...


ali-2580
ساعت18:16---16 آذر 1394
حتما بخونید:

پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ میکرد:‌‌‌‌‌

گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌.
این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌.
اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمیشد‌.
ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ وکاملا" مواظب‌ بودیم‌، بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند.
یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌.
روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.»



این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌:
درندگی
وحشی‌ بودن‌
و حیوانیت
‌شناخته‌ میشود‌
اما میفهمد، هرگاه ‌داخل ‌زندگی ‌کسی‌ شد و کسی ‌به ‌او ‌پناه‌ داد و احسان‌کرد به‌ او خیانت ‌نکند ‌و اگر‌ ضرری‌ به ‌او زد ‌جبران نماید


ali-2580
ساعت21:08---14 آذر 1394
برای عاشق شدن

نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت ،

برای عاشق شدن

باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت


ali-2580
ساعت15:19---3 آذر 1394
یادش بخیر وقتایی که رو صندلی معلم آدامس میچسبوندیم .
حقش بود
بی تربیت بلبل دراز
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


ali-2580
ساعت18:24---2 آذر 1394
همیشه نباید حرف زد
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست !
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد . . .
چارلی چاپلین


ali-2580
ساعت18:12---2 آذر 1394
ی سلامی هم عرض کنیم خدمت ایرانسل که از مامانم بیشتر سین جینم میکنه .
.
.
.
.
.
سلام اویزون


ali-2580
ساعت18:11---2 آذر 1394
رینگ رینگ رینگ

- کوشا جان دوست دخترت !
+ دوس دوختر ؟؟؟!!!
- بله ! از وقتی میره کانون با خواهر پشتیبانش ریخته رو هم ...
+ فایده ای هم داره ؟!
- میبینی که دیوث تر شده !!!


ali-2580
ساعت18:10---2 آذر 1394
امروز یه دختره تو پیاده رو زرتی خورد زمین!!
خلاصه رفتم و ....
.
.
.
.
زیر بغل دوست پسرشو گرفتم
که از خنده داشت میمرد !!!!!!!!!!


ali-2580
ساعت18:09---2 آذر 1394
فردا باید جزوه 300صفحه ای معلم ر بخونیم اینکه چیزی نیست بخون خیلی باحاله
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد بابک ... پسرک خودش را جمع و جور کرد،سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد،توی چشمان سیاه و مظلوم پسرک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس، دفترتو سیاه و پاره نکن؟ ها!؟ فردا مادرت رو میاری مدرسه میخام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم. پسرک چونه لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم... مادرم مریضه اما...بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که از گلوش خون نیاد...اونوقت میشه واسه خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه...اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یک دفتر بخره که من دفترای دادشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول میدم مشقامو... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین بابک عزیزم... کاسه اشک چشم معلم روی گونه اش خالی شده بود، گردمبند طلای خود را باز کرد و در دستان بابک گذاشت و روی تخته سیاه نوشت: زود قضاوت نکنید...
پسرک خنده شیطانی کرد و نشست ...به خودش گفت چقدر اين معلم ساده است
خاطره بابک زنجانی از اولین اختلاسش - کلاس اول ابتدایی


ali-2580
ساعت20:39---1 آذر 1394
مرد آرایشگر همزمان که پیش بند را میبست....
پرسید:چه مدلی بزنم؟
و پسر جوان گفت: دومادی!
آرایشگر هم خوشحال از اینکه یه مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت باوسواس تمام مشغول به کارش شد. اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد...
آرایشگر گفت: بفرما شادوماد...راضی هستی...
عاشق وبت ام و ....
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه کرد و گفت:خوبه دستت درد نکنه...ولی!!!
آه بلندی کشید و گفت: حالا همشو از ته بزن... خواستم ببینم اگه امشب به جای اون من دوماد میشدم چه شکلی میشدم....


ali-2580
ساعت20:35---1 آذر 1394
مرد باس وقتی عشقش از دستش ناراحت میشه و میره تو اتاق میشینه
بره تو اتاق و بگه اشکاتو پاک کن سورپرایز واست دارم
.
.
.
.
بعد کمربند چرمی رو در بیاره بزنه زنه رو سیاه وکبود کنه و بگه من از این لوس بازیا خوش نمیاد حالا بشین قشنگ زار بزن


محدثه
ساعت20:09---30 آبان 1394
بیگ لاااااااااااااااایک
وب منم بیا


ali2580
ساعت19:19---30 آبان 1394
سیلام گلم
یه جوری رو تابلو بعضی رستوران ها مینویسن «از مهمانان عزیز با کمال احترام پذیرایی می شود» که هر کی ندونه فکر میکنه بقیه رستوران ها با فحش پذیرایی میکنن!
خخخخخخخخخخ
اینم جوک امروز
پاسخ:مرسی عزیزم


داداشی رضا
ساعت16:10---21 آبان 1394
خیلییییییییییییییییییییییییییی یی دوست دارم بووووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووووووووووووو وس

رضا
ساعت20:25---19 آبان 1394
ابجی خیلی خوشگله لایک

مهدی
ساعت10:24---13 مهر 1394
سلام مرسی منم خوبم چخبرا گلم شرمنده انقدرسرم شلوغه که اینقدر درمیام خب دیگه چخبرا ابجی
بد نیست همه استاد دانشگاه ها همش ازمن تعریف میکنند پاریسم الان برم مارس خونم راحت ترم توهم تعریف کن


آرمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
ساعت19:30---10 مهر 1394
سلام خوبی؟
وبسایتت عالیه خیلی قشنگه مطالبت گلم.
ممنون عزیز دلم ..


مهدی
ساعت10:51---10 مهر 1394
سلام چطوری خوبی

مهدی
ساعت20:17---7 مهر 1394
سلام ابجب ببخشید همش تو کالجم وقت نکردم چند روز بیام وبلاگ

حسن
ساعت13:16---6 مهر 1394
سلام خسته نباشی مدیر جون
وبلاگ حرف نداره.
موفق شی خدافس


مهدی
ساعت10:22---2 مهر 1394
سلام ابجی جونم صبحت بخیر عیدت مبارک فدات بوس

مرتضی
ساعت12:14---1 مهر 1394
محدثه امروز فک کنم تو مشکل داری من میخوام برم عروسی تو که نیومدی منم میرم من بعد از ظهر شاید بیام اگه نیومدم فردا حتما هستم زهرا من دارم میرم فعلا بای خب میگی چیکار میکردم تو که نیومدی بای عزیزمD

مهدی
ساعت8:55---1 مهر 1394
عالییییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییییی مثل خودت


♥رها♥
ساعت15:41---11 مرداد 1394
عزیزم وبت عــــــــالیه

مهدی MP3
ساعت19:52---20 اسفند 1393
مرسی از مطالبت امید وارم به عشقت برسی

دایانا
ساعت11:10---30 بهمن 1393


z
ساعت18:18---17 بهمن 1393
K 1865806940
بفرست به 203060 شارژ رایگان همراه اوله
بخاطر اس هم پولی ازت کم نمیشه
بین k و عدد فاصله بزارین


متین
ساعت17:57---7 بهمن 1393
همه چی قشنگه اینجا......قالب...مطالب....اهنگ....اری@ };-
پاسخ:ممنون چشماتون قشنگ میبینه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 6 / 11 / 1398برچسب:, | 6:36 بعد از ظهر | نویسنده : ๑۞๑вŕέάķ๑۞๑ |